گزارش، ترکیه سرگردان بین مثلث غرب، شرق و ملی گرایی
به گزارش وبلاگ انجمن ها، دستگاه دیپلماسی ترکیه در سالیان گذشته، در خصوص چند و چون برقراری موازنه در برابر غرب و شرق، بر اساس استراتژی روشنی حرکت نکرده و بیش از پیش گرفتار اندیشه ملی گرایی شده است.
به گزارش گروه بین الملل وبلاگ انجمن ها، تحولات یک ماه اخیر و گرفتار شدن ترکیه در ماجرای ادلب، یک بار دیگر توجه تحلیل گران سیاسی و کارشناسان حوزه روابط بین الملل و دیپلماسی را به سوی خود جلب کرد و سه سوال به شکل پرتکرار، در رسانه های این کشور مطرح شد:
1.چرا باید ترکیه به طور همزمان در ادلب و لیبی بجنگد و متحمل فشارهای سنگین شود؟
2.چرا در ماجرای ادلب، ناتو و آمریکا به داد ترکیه نرسیدند؟
3.چرا با وجود رشد و توسعه روابط آنکارا و مسکو، پوتین مانع از حمله به نظامیان ترکیه در ادلب نشد؟
اگر چه این پرسش ها، مبنای بسیاری از تحلیل های روزمره و سیاسی در خصوص فرجام و عاقبت تحرکات ترکیه در منطقه و جهان بودند، اما فراتر از آنها، دو پرسش مهم دیگر مطرح هستند که به شکل جدی و بنیادین، بخش قابل توجهی از تصمیمات و اقدامات حوزه سیاست خارجی ترکیه و دولت اردوغان را به چالش می کشند:
1.چرا ترکیه در سال 2020 میلادی و در 19 سالگی حزب عدالت و توسعه، تبدیل به کشوری شده که برای رسیدن به اهداف خود، دست به اقدامات عجولانه و مخاطره آمیز می زند و با همه سر جنگ دارد؟
2.بالاخره ترکیه عضو ناتو و متفق آمریکا و خواهان ورود کامل به اتحادیه اروپا است یا از غرب قطع امید کرده و سودای پایکوبی با شرق را در سر می پروراند؟
در پاسخ به این سوالات باید گفت: با توجه به شواهد موجود، چنین به نظر می رسد که دیپلماسی و سیاست خارجی ترکیه، در جهتی قرار گرفته که دانش و تخصص دیپلماتیک و همچنین سند و استراتژی مبتنی بر افق های واقع بینانه، جای خود را به مطامع کوتاه مدت و تحرکات حماسی داده است.
حالا به وضوح می توان دید که دستگاه دیپلماسی ترکیه در سالیان گذشته، در خصوص چند و چون برقراری موازنه در برابر غرب و شرق، بر اساس استراتژی روشنی حرکت نکرده و بیش از پیش گرفتار اندیشه ملی گرایی شده است.
در رویکرد فعلی سیاست خارجی ترکیه، خطاها و مشکلاتی وجود دارند که برای بررسی آنها، لاجرم باید به شکل همزمان، چند عامل مهم و برجسته را در نظر گرفت:
1.پس از نخست وزیری احمد داوود اوغلو، مولود چاووش اوغلو وزیر امور خارجه شد اما شخص نخست وزیر همچنان به شکل جدی و اثرگذار، در خصوص دیپلماسی امر و نهی می کرد و سکان دار اصلی بود.
2.پس از کنار نهادن داوود اوغلو از کسوت نخست وزیری و رهبری حزب عدالت و توسعه و تغییر نظام سیاسی ترکیه از پارلمانی به ریاستی، رجب طیب اردوغان در مقام رئیس جمهوری با اختیارات بسیار گسترده، عملاً وزارت امور خارجه را به یک ستاد اجرایی تبدیل کرد که در آن، وزیر امور خارجه و مشاورین او از نقش جدی برخوردار نیستند و صرفاً باید مجری تصمیماتی باشند که توسط اردوغان و مشاورینی همچون ابراهیم کالین، اتخاذ می شوند.
3.ضعف روزافزون حزب عدالت و توسعه در کسب آرای مردم، اردوغان را ناچار به شراکت با دولت باغچلی کرد و به این ترتیب، حزب عدالت و توسعه به عنوان یک حزب محافظه کار و معتدل، با تندترین جریان راست افراطی و ملی گرا، رفیق و هم جهت شد و این رفاقت، قطعاً بر سیاست خارجی تیم اردوغان نیز اثر گذاشته است.
4.استفاده از قدرت سخت و اتخاذ تدابیر و رویکردهای میلیتاریستی در سوریه، لیبی و شرق مدیترانه، کاری کرده که عملاً نقش و جایگاه وزیر دفاع و رئیس سرویس اطلاعاتی میت در دیپلماسی ترکیه، از نقش وزیر امور خارجه، بیشتر و برجسته تر شود.
5.واقعیت این است که گروه فتح الله گولن و شاگردان و کادرهای بیشمار او، ضربات مهلکی به ترکیه زدند و در تمام حوزه های نظامی، اطلاعاتی، قضایی، بانکی، آموزشی، اداری و اجرایی، کشور را در دست گرفته بودند و مبارزه با این دولت در سایه بسیار قدرتمند، هزینه های بسیار گزافی بر دست دولت اردوغان گذاشته و یکی از این هزینه ها، محدود کردن حوزه های آزادی بیان، مطبوعات و حقوق شهروندی و زیر سوال بردن استقلال دستگاه قضا است و این موضوع، شکاف بین ترکیه و اروپا را بیشتر کرده است.
6.اردوغان در اقدامی عمل گرایانه، در تقویت و توسعه روابط ترکیه با روسیه، ره صد ساله را یک شبه پیمود و تقویت رابطه، میلیاردها دلار سود برای ترکیه به همراه آورده و برای آینده نیز، مقدمات پیروزی های بزرگی را در حوزه ترانزیت انرژی به وجود آورده است.
اما در عین حال، خرید سامانه موشکی اس 400 و اتخاذ مواضع عجولانه، موحب آن شد که در کنگره آمریکا، یک موج ضد ترکیه ای بسیار جدی و قدرتمند شکل بگیرد. این در حالی است که اردوغان، واقعاً به دنبال دور شدن از غرب و پیوستن به شرق نبوده و هنوز هم به دنبال حفظ رابطه با آمریکا، اروپا و ناتو است اما بخشی از این رابطه، قربانی تصمیمات و اقدامات عجولانه شده است.
همچنین در خصوص روابط ترکیه با اتحادیه اروپا، باید به این سه موضوع مهم اشاره کرد:
1.استفاده از کارت آوارگان و پناه جویان در برابر اروپا، حاصلی جز بی اعتمادی و ترس به دنبال نیاورد و برخلاف تصور تیم اردوغان، چنین اقدامی موجب آن نشده که اروپا امتیاز خاصی به ترکیه بدهد.
2.ادبیات تند شخص اردوغان و تیم او در برابر اروپا و برخوردهای شتاب زده در ماجراهای یونان، قبرس شمالی، شرق مدیترانه و لیبی، موجب آن شده که اروپا در برابر ترکیه، محتاط تر شود و دست به عصا حرکت کند.
3.بی توجهی به گزارش های سالانه اتحادیه اروپا و بی اعتنایی به احکام دادگاه حقوق بشر اروپا از یک سو و اصرار برای ادامه مذاکرات از دیگر سو، عین تناقض است و ترکیه باید به این جمع بندی نهایی برسد که نمی توان هم به خواسته های اروپا بی توجهی کرد و هم بر عضویت هر چه زودتر در اتحادیه، اصرار کرد.
در پایان باید گفت، سیاست خارجی دستگاه دیپلماسی ترکیه، نیاز به تامل و بازاندیشی جدی دارد و در صورت تداوم مشی فعلی، بعید است ترکیه بتواند در میان مدت در حوزه دیپلماسی، کسب قدرت کند.
منبع: خبرگزاری تسنیم